جدول جو
جدول جو

معنی نخل ماتم - جستجوی لغت در جدول جو

نخل ماتم
(نَ لِ تَ)
نخل تابوت. (غیاث اللغات). نخل محرم. نخل عزا. تابوت. (از آنندراج) :
برگ عشق حسن از دامان پاک عاشق است
نخل ماتم می شود شمعی که بی پروانه شد.
صائب (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(نُ لِ تَ)
نقل که در ماتم به مردم و قبیله تقسیم کنند، و این در ولایت سیاه سازند، به خلاف هندوستان که آنجا سپید می سازند. (آنندراج) :
رنگ ایجادم ز روی نقل ماتم ریختند
خلق را شیرین شد از روز سیاهم کام جان.
شفیع اثر (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(نَ لِ تَ)
حلوائی که با جنازه مرده می فرستند. (ناظم الاطباء). رجوع به نقل ماتم شود
لغت نامه دهخدا
(نَ لِ مَرْ یَ)
عبارت از نخلی است که چون حضرت مریم در زمان تولد عیسی علیه السلام از درد زه بیقرار شده در صحرا زیر درخت خرما که خشک بود رفت از برکت آن عفیفه درخت مزبور سبز شد. (از غیاث اللغات) (از آنندراج) (فرهنگ نظام) :
به نامت که زد دست در شاخ خشک
که چون نخل مریم نیاورد بر.
مسعودسعد.
مأخوذ است از این آیۀ سورۀ مریم: و هزی الیک بجذع النخله تساقط علیک رطباً جنیاً. (قرآن 25/19)
لغت نامه دهخدا
(نَ لِ مُ حَرْ رَ)
نخل عزا. نخل ماتم. تابوت. (ازآنندراج). نخلی که به ایام عزاداری عاشورا به انواع پارچه ها و چراغ ها و آئینه ها و شمشیرها و جز آن تزیین کنند و آن را که به اطاق مزین بزرگی شبیه است جمع کثیری بر دوش گیرند و در تکیه بگردانند:
به جنگ جلوۀ او نخل باغ کی آید
اگر چو نخل محرم شود سراپا تیغ.
اشرف (از آنندراج).
رجوع به نخل عزا و نخل ماتم و نخل تابوت شود
لغت نامه دهخدا
(نَ کَ)
دهی است از دهستان ثلاث بخش کنگان شهرستان بوشهر، در 9 هزارگزی جنوب شرقی کنگان، در جلگۀ گرمسیری واقع است و 100 تن سکنه دارد. آبش از چاه و محصولش غلات و خرما و تنباکو و شغل اهالی زراعت است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 7)
لغت نامه دهخدا
(نَ لِ)
درخت پرگل یا پرمیوه که از موم الوان سازند. (غیاث اللغات). نخل مومین. شبیه نخل که از موم کنند:
طبع مسکینت محصص از هنر
همچونخل موم بی برگ وثمر.
مولوی (از جهانگیری).
، کنایه از شمع است:
روی گرمی چونبینیم به کس وانشویم
نخل مومیم به جز شعله که چیند بر ما؟
کلیم (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(عِزْ زَ تَ)
تابوت را زینت دادن. تزیین تابوت:
داغ حرمان آنقدر خواهم که در برگ امید
زآن گل خودرو توانم بست نخل ماتمی.
کلیم (از آنندراج).
، آراستن نخل عزا. آراستن نخل محرم. رجوع به نخل و نخل عزا و نخل تابوت شود
لغت نامه دهخدا